شرح دعای مکارم الاخلاق(118 )
تمام اعمالى که در شرع مقدس نیکو خوانده شده، مرضى حضرت بارىتعالى است و انجام هر یک از آنها به تناسب خلوصى که انجامدهنده در مقابل عمل دارد از پاداش الهى برخوردار مىگردد. آنطور که از منابع دینى استفاده مىشود کارهاى خوب از نظر ارزش معنوى با هم یکسان نیستند، بنابراین اگر انسان باایمانى در یک زمان با انجام دو عمل مواجه شود که یکى خوب است و آن دیگر خوبتر، شایسته است عمل خوبتر را برگزیند، چه آنکه ارزش معنویش فزونتر است و خداوند از انجام آن بیشتر خشنود مىگردد، و براى آنکه این مطلب از نظر دینى روشن شود پارهاى از روایات را که ناظر به این امر است تقدیم شنوندگان محترم مىنماید.
روى عن بعض الصحابه قال: جاء رجل من الانصار الى النبى صلى الله علیه و آله فقال یا رسولالله! اذا حضرت جنازه و مجلس
عالم ایهما احب الیک ان اشهد؟ فقال رسولالله: ان کان للجنازه من یتبعها و یدفنها فان حضور مجلس عالم افضل من حضور الف جنازه و... الا علمت ان الله یطاع بالعلم و یعبد بالعلم و خیر الدنیا و الاخره مع العلم و شر الدنیا و الاخره مع الجهل.
از بعضى صحابه روایت شده که مردى از انصار حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب شد. عرض کرد: اگر تشییع جنازهى مسلمانى با مجلس علمى تقارن یافت، کدام یک از آن دو نزد شما محبوبتر است که حضور یابم؟ فرمود: اگر براى تشییع و دفن جنازه به قدر کافى، افراد هستند در مجلس علم برو که حضور در مجلس عالم افضل از تشییع هزار جنازه است، و سپس چند عمل مستحب دیگر را نام برد. در پایان حدیث فرمود: مگر نمىدانى خداوند اطاعت مىشود به علم، و عبادت مىشود به علم، و خیر دنیا و آخرت با علم است و شر دنیا و آخرت با جهل.
شارع مقدس، تشییع جنازهى مسلمان و شرکت در مجلس علم را خوب و ممدوح شناخته است، ولى ارزش معنوى این دو عمل خوب، با هم یکسان نیست و شرکت در مجلس علم به مراتب افضل و برتر است، زیرا مجلس علم سطح معرفت را بالا مىبرد، به آدمى در امر عبادت و اطاعت آگاهى مىبخشد و خیر دنیا و آخرت به بار مىآورد. بنابراین خشنودى بارىتعالى در مجلس علم بیش از رضاى الهى در تشییع جنازه است و اشخاص باایمان در راهى قدم مىگذارند که رضاى خداوند در آن بیشتر باشد.
خرج رسولالله صلى الله علیه و آله، فاذا فى المسجد مجلسان:
مجلس یتفقهون و مجلس یدعون الله و یسالون. فقال کلا المجلسین الى خیر اما هولاء فیدعون الله و اما هولاء فیتعلمون فیفقهون الجاهل، هولاء افضل، بالتعلیم ارسلت، ثم قعد معهم.
رسول اکرم (ص) از منزل خارج شد، دید در مسجد دو مجلس تشکیل است، گروهى گرد هم آمده از فقه دین سخن مىگویند و گروه دیگر با هم دعا مىکنند. حضرت فرمود: هر دو مجلس در راه خیر است: اینان دعا مىکنند و آنان سرگرم تعلیم و تعلماند و به افراد جاهل، فقه دین مىآموزند. مجلس علم برتر از مجلس دعاست و من به تعلیم مبعوث شدهام، سپس رسول اکرم (ص) آمد و با گروهى که بحث علمى مىنمودند نشست.
در این روایت نیز دو عمل خوب با هم ذکر شده و در کنار هم قرار گرفته است: یکى مجلس دعا و آن دیگر مجلس علم. اما پیشواى اسلام مىفرماید: مجلس علم افضل و برتر است و رضاى الهى در مجلس علم بیش از مجلس دعا جلب مىشود و آن حضرت، خود، در مجلس علم شرکت فرمود:
در دو حدیث دیگر که مرحوم محدث قمى رضوانالله تعالى علیه آن دو را از پى هم ذکر نموده، اجر برآوردن حاجت مومن، با عمل طواف و اعتکاف در کنار هم قرار گرفته و تصریح شده است که قضاى حاجت برادر دینى، افضل و برتر از طواف و اعتکاف است و خشنودى بارىتعالى در انجام حاجت مسلمان بیش از طواف و اعتکاف جلب مىشود.
عن ابان بن تغلب قال: کنت اطوف مع ابى عبدالله علیهالسلام فعرض لى رجل من اصحابنا یسالنى الذهاب معه فى حاجه.
فاشار الى فکرهت ان ادع اباعبدالله علیهالسلام و اذهب الیه. فبینا انا اطوف اذ اشار الى ایضا فرآه ابوعبدالله (ع) فقال: یا ابان! ایاک یرید هذا؟ قلت نعم. قال: فمن هو؟ قلت رجل من اصحابنا. قال هو على مثل ما انت علیه. قلت نعم. قال فاذهب الیه. قلت فاقطع الطواف؟ قال نعم. قلت و ان کان طواف الفریضه؟ قال نعم. قال فذهبت معه.
ابان بن تغلب مىگوید: با امام صادق (ع) طواف مىکردم. مردى از اصحاب ما خود را به من عرضه کرد و مىخواست براى حاجتى که دارد با او بروم. من نمىخواستم امام صادق (ع) را ترک گویم و خواستهى او را اجابت نمایم. او دوباره در طواف بعد به من اشاره نمود و درخواست خویش را تجدید کرد. امام متوجه او شد، به من فرمود: ابان! آیا او به تو اشاره مىکند؟ عرض کردم بلى. فرمود: او کیست؟ عرض کردم: مردى از اصحاب ماست. فرمود: آیا او هم مانند تو دوستدار اهلبیت است؟ عرض کردم: بلى. فرمود: به سویش برو، خواستهاش را اجابت کن. عرض کردم: طوافم را قطع کنم؟ فرمود: بلى قطع کن. عرض کردم: اگر چه طواف واجب باشد؟ فرمود: بلى، اگر چه طواف واجب باشد. ابان مىگوید: طبق دستور امام، طواف خود را قطع نمودم و از پى انجام کار او رفتم.
عن ابن عباس قال: کنت مع الحسن بن على فى المسجد الحرام و هو معتکف و هو یطوف بالکعبه. فعرض له رجل من شیعته. فقال یابن رسولالله! ان على دینا لفلان فان رایت ان تقضى عنى. فقال: و رب هذه البنیه ما اصبح عندى شىء. فقال: ان رایت ان تستمهله عنى فقد تهددنى بالحبس. قال ابن عباس: فقطع الطواف و سعى معه. فقلت: یابن رسولالله: انسیت انک
معتکف؟ فقال لا و لکن سمعت ابى علیهالسلام یقول سمعت رسولالله صلى الله علیه و آله یقول: من قضى اخاه المومن حاجه کان کمن عبدالله تسعه آلاف سنه صائما نهاره و قائما لیله.
ابن عباس مىگوید: من و حضرت مجتبى (ع) در مسجدالحرام بودیم. او معتکف بود و طواف مىنمود. مردى از شیعیان به حضورش آمد، عرض کرد: یابن رسولالله! من به فلانى دین دارم، اگر ممکن است آن را از طرف من پرداخت کنید. حضرت فرمود: به صاحب این بنا قسم که امروز چیزى ندارم. عرض کرد پس بیایید از او بخواهید به من مهلت دهد، چه آنکه مرا تهدید به حبس نموده است. ابن عباس مىگوید: حضرت حسن علیهالسلام طواف را قطع نموده و با او به راه افتاد. عرض کردم: آیا فراموش کردید که در مسجد معتکفید؟ فرمود از یادم نرفته، اما از پدرم شنیدم که رسول اکرم (ص) فرموده: هر کس حاجت برادر خود را برآورده سازد مانند کسى است که نه هزار سال خدا را عبادت کند، روزها روزه باشد و شبها در قیام.
نتیجه آنکه کارهاى خوب همه خوب است، اما بعضى خوبتر. امام سجاد (ع) از پیشگاه خدا درخواست مىکند که او را به کارهایى وادارد که خوبتر است و بیشتر موجب خشنودى و رضایتش مىگردد.